پایگاه خبری آوای رودکوف :استاندار کهگیلویه و بویراحمد در نشست اخیر با دانشجویان دانشگاه یاسوج، با تشریح رویکرد جدید دولت در سفرهای استانی، از حذف تشریفات، آذینبندیها و تجمعات عمومی به بهانه صرفهجویی در هزینهها و جلوگیری از معطلی مردم دفاع کرد و گفت: در شرایطی که دولت با محدودیت جدی منابع مواجه است، حتی یک ریال هم نباید صرف امور تشریفاتی شود.
وی همچنین تأکید کرد که شنیدن صدای مردم در این سفرها، از مسیر تشکلها و نمایندگان آنان دنبال خواهد شد.
این رویکرد، اگرچه در بخش «پرهیز از اسراف و نمایشهای پرهزینه» قابل دفاع است، اما در نقطهای حساس و راهبردی با یک پرسش جدی مواجه میشود: آیا تشکلها و نخبگان، میتوانند جای مردم را بگیرند؟
بیتردید، آذینبندی، پلاکارد، تشریفات زائد و هزینههای نمایشی، نه خواست مردم است و نه ضرورتی برای حکمرانی کارآمد. این بخش از سخنان استاندار، همراستا با عقل، شرع و حتی توصیههای مکرر رهبر معظم انقلاب درباره سادهزیستی و پرهیز از اسراف است. اما مسئله از جایی آغاز میشود که حذف تشریفات، به حذف حضور مستقیم مردم تعبیر شود.
استاندار محترم میگوید که به جای تجمعات عمومی، صدای مردم از طریق تشکلها و نمایندگان آنها شنیده خواهد شد. اشکال دقیقاً همینجاست؛ زیرا نمایندگان، همه مردم نیستند. تشکلها، هرچند محترم و مؤثر، تنها بخشی از جامعه را بازنمایی میکنند؛ آن هم اغلب در مراکز استان، نه در روستاها، مناطق محروم و شهرستانهای دورافتاده.
در اینباره، سخن فصلالخطاب، بیانات صریح مقام معظم رهبری است؛ همان بیاناتی که بارها و بارها در نقد نگاه «واسطهمحور» به مردم ایراد شده است. ایشان تصریح میکنند:
«اطلاع از متن آنچه در زندگی مردم میگذرد، با کارتابل و گزارش کتبی ممکن نیست؛ باید رفت، دید و از خود مردم شنید.»
رهبر انقلاب حتی پا را فراتر میگذارند و هشدار میدهند که نباید به برچسبهایی چون «پوپولیسم» و «عوامگرایی» اعتنا کرد و میفرمایند:
«برید تو مردم، با مردم گرم بگیرید، صحبت کنید… توی روستا، توی شهرستان، حتی بروید خانه مردم؛ در مناطق زلزلهزده و سیلزده، توی چادر مردم بروید و بشنوید.»
این سخنان، دقیقاً ناظر به همین نقطه است: گزارشها، نمایندهها و تشکلها، واقعیت را کامل نشان نمیدهند. خود رهبر انقلاب میفرمایند گزارشها بد نیستند، اما «واقعیت را نشان نمیدهند». واقعیت، در چهره مردم است؛ در کلام بیواسطهشان، در دردهای ناگفتهای که نه در صورتجلسه میآید و نه در بولتنهای تشکیلاتی.
نکته اساسی اینجاست:
میتوان ساده، کمهزینه، بیتشریفات و بدون آذینبندی به میان مردم رفت؛
اما نمیتوان به نام صرفهجویی، مردم را از صحنه شنیدهشدن کنار گذاشت.
دیدار با نخبگان، دانشجویان و تشکلها «لازم» است، اما «کافی» نیست. اگر قرار باشد سفرهای استانی، به جلسات محدود در سالنها تقلیل پیدا کند، آنگاه فلسفه اصلی این سفرها – یعنی لمس واقعیت زندگی مردم – دچار خدشه جدی خواهد شد.
بنابراین صرفهجویی یک فضیلت است، اما حذف مردم یک خطاست.
و هیچ دولتی، حتی با نیت خیر، نباید میان این دو خلط معنا ایجاد کند.